Web Analytics Made Easy - Statcounter

یکی از رفقا پیام داد و گفت برای دیدار اربعین آقا با دانشجویان اگر مایل به رفتن هستی، زودتر خبر بده. من کجا بودم؟ وسط مشایه...!

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، همزمان با اربعین حسینی، مراسم عزاداری با حضور جمع زیادی از هیئت‌های دانشجویی صبح روز پنج‌شنبه در حضور رهبر انقلاب اسلامی برگزار شد. در این مراسم در رثای حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران باوفای ایشان مرثیه‌سرایی و زیارت اربعین نیز قرائت شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



آنچه در ادامه می‌خوانید، حاشیه‌نگاری و روایت‌گری حمید کثیری از عزاداری روز اربعین هیئت‌های دانشجویی در محضر رهبر انقلاب است:

یکی از رفقا پیام داد و گفت برای دیدار اربعین آقا با دانشجویان اگر مایل به رفتن هستی، زودتر خبر بده. من کجا بودم؟ وسط مشایه... .

دیدم چه فرصتی بهتر از اینکه بعد از بیعت با امام معصوم با نائب امام معصوم هم تجدید بیعت کنیم. خلاصه قرارمان شد چهارشنبه صبح، ساعت هفت! که بعد از یک صبحانه مختصر برویم به سمت بیت. قرار شد صبح زود برویم، برای اینکه جلو بنشینیم و آقا را حتی‌المقدور ۴k ببینیم. ساعت حدود ۷:۳۰ بود که وارد حسینیه امام خمینی (ره) شدیم و از قضا صف اول سمت چپ، دورترین نقطه به صندلی آقا نشستیم! حداقل جایمان راحت بود و در فشار جمعیت نبودیم. کنارمان چند نفر نشسته بودند که از لرستان، سیستان و بلوچستان و گرگان آمده بودند. آن‌ها هم، اول پیاده‌روی اربعین رفته بودند و بعد برای دیدار چند صد کیلومتر راه طی کرده بودند تا تهران.

از همان ابتدا تعدادی از بچه‌ها با تصاویر شهید صدرزاده وارد حسینیه شده بودند و عطر مصطفی در هوا پیچیده بود.

چند نفر هم بودند که از همان ابتدا درگیر عبور از میله‌ها بودند! شاید دو ساعت و بیشتر برایش تلاش کردند تا به VIP جلسه راه پیدا کنند! و البته یکی‌شان آخر سر موفق شد. خانم چخماقی، گزارشگر صدا و سیما هم از همان اول صبح مشغول تهیه گزارش بود!

نشاط و همهمه عجیبی بر جلسه حاکم بود و حسینیه رفته‌رفته پُرتر می‌شد. حوالی ساعت ۹:۰۰ جای سوزن انداختن نبود! همین حدود بود که یک نفر آمد سرود را با هم کار کنیم. انصافاً سخت بود. تا قبل از حضور آقا سه بار کار کردیم، دست آخر هم خوب اجرا نکردیم! دوبار اینجا کار کردیم و یک بار هم بعداً. یک محتوای بسیار خوب، در یک ظرف سخت ریخته شده بود، بگذریم ... بعد از تمرین سرود یکی از دانشجویان آمد مدح حضرت زینب خواند، دیگری آمد و مدحی دیگر و بعد نفر سوم. این سومی غوغا کرد. مدح امیرالمومنین خواند، چه مدحی. حماسی، حیدری و بسیار متفاوت. همه حسینیه سر ذوق آمده بودند و حتی کسانی که در اتاق‌های پشتی بودند، می‌آمدند ببینند داستان چیست که این همه سر و صدا به راه انداخته. مدح مولا همیشه همین است، انگار با فطرت عجین است، روح را تازه می‌کند، خصوصاً اگر یکی اینچنین اجرا کند... . بعد هم یک بار دیگر سرود را تمرین کردیم. این بار سوم بود ولی باز هم کلی تپق زدیم. البته مشکل از ما نبود، هوش موسیقیایی شاعر احتمالا خیلی بالا بوده و فکر کرده ما هم مثل خودش هستیم!

بعد از این همه منتظر آقا بودیم که یکی آمد یک تذکر خودمانی داد. گفت خواهشاً تکبیر بی‌جا نگویید که تبدیل به تک‌تیر نشود! راست هم می‌گفت، چقدر در جلسات مختلف این تکبیرهای بی‌جا باعث شده صحبت‌های آقا قطع شود و گُلِ صحبت بماند برای وقتی نامعلوم ... و شاید هیچ وقت.

آقا وارد حسینیه شدند و مثل همیشه چنان فشاری به صف‌های جلویی وارد شد که گویی قرار است آبمیوه گرفته شود! شعارها و اشک‌ها و بعد نشستن ناگهانی...! آقا نشستند و بچه‌ها هم روی سر و کول و پای هم بودند. هر چند تا پایان قرآن خواندن فضا آرام نشد اما کم‌کم جلسه نظم خاصی گرفت. زیارت اربعین خوانده شد و بعد سخنران جلسه حجت‌الاسلام و المسلمین رستمی، مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها شروع به بحث کردند. یک موضوع بسیار بسیار مهم که البته مبدع بحث خود حضرت آقا در دهه‌های گذشته بودند و خیلی جامع آن را پیش از این گفته بودند. بحث در مورد نقش نخبگان، خواص و حلقه‌های میانی بود. اینکه کربلا محصول تصمیم اکثریت جامعه نبود، محصول بغض اکثریت جامعه نبود، اما حتماً محصول سکوت اکثریت جامعه بود. بحث بر سر اینکه حلقه‌های میانی و خواص جامعه که ساکت باشند، اکثریت جامعه خاموش خواهند شد. بحث از اینکه در روایت وارد شده اگر یک حمزه سیدالشهدا و جناب جعفر در زمان أبی‌عبدالله بودند، کربلا شکل نمی‌گرفت. عده‌ای قلیل اما قوی و شجاع که می‌توانند جریان تاریخ را عوض کنند. و چقدر این بحث، بحث مهمی است... .

بعد هم میثم مطیعی آمد و روضه خواند. خودش می‌گفت می‌خواسته شعر بخواند اما جو جلسه باعث شد نزدیک به نیم ساعت از زیارت ناحیه مقدسه روضه بخواند و چه روضه‌هایی خواند ... حال جلسه بسیار عجیب بود. مراسم تمام شد و میثم از آقا خواست به رسم این سال‌هایشان چند کلامی برایمان صحبت کنند. آقا صحبت نکردند و به نماز ایستادند. البته قبلش قریب به ۳۰ ثانیه با میثم مطیعی صحبت کردند که الآن همه از روی کنجکاوی! دنبال آن چند ثانیه هستیم. بچه‌ها که جلو رفته بودند تا آقا را ببینند، نمی‌توانستند برگردند و صف‌های نماز دانشجوها به سختی تشکیل شد، شاید تا رکعت سوم طول کشید که ده صف تشکیل بشود.

بین دو نماز به یکباره صدای آقا آمد و بچه‌ها به صف‌های جلویی هجوم آوردند برای دیدن آقا. این جای جلسه شاید مهم‌ترین بخش آن بود. چند کلام کوتاه از آقا جان که همه به رسم این سال‌ها تشنه شنیدن آن بودند. آقا از توسل به سیدالشهدا گفتد، از مبارک بودن حضور در مجالس اهل بیت و بعد در مورد نقش اراده در طی مسیر. اینکه امروز جاذبه‌ها برای زاویه‌دار کردن حرکت ما بسیار زیاد شده و حتماً نیاز است برای طی مسیر، تصمیم بگیریم و اراده راسخ داشته باشیم تا بتوانیم در برابر جاذبه‌ها مقاومت کنیم. از نقش مقاومت در فتح قله‌ها گفتند و فتح قله را حاکمیت دین خدا خواندند. اینکه هر کدام از جوان‌های امروزی مشعلی باید باشند در پیرامون خودشان، استقامت بورزند و تلاش کنند و اینکه آقا کاملاً به این موارد و این جوان‌ها امید داشتند.

در آخر هم گفتند: حسینی زندگی کنید و حسینی بمیرید... . هنوز مدهوش صحبت‌های آقا بودیم که نماز دوم شروع شد و تقریبا داستان نماز اول تکرار شد، اما چند چیز برایم خیلی جالب بود؛ اول اینکه چند نفر از دانشجوها موقع نماز، پارچه بین خانم‌ها و آقایان را نگه داشته بودند تا نماز بچه‌ها خراب نشود. حال این‌ها را خریدارم. خودشان پشت نایب امام زمان نماز نخواندند برای اینکه نماز دیگران خراب نشود. دوم اینکه بعد از جلسه چند نفری را دیدم رفته‌اند آنجا که آقا نشسته بود، نماز می‌خواندند و سر و صورت‌شان را تبرّک می‌کردند... .

سوم هم اینکه نمی‌دانم چه کسی به بچه‌ها گفته بود آقا قرار است به همه چفیه بدهد! تقریباً همه بعد از جلسه دنبال چفیه‌شان می‌گشتند. چند نفر هم از من سراغش را گرفتند - نمی‌دانم چرا فکر کردند من اینجا مسئولم! - که گفتم حاجی نزدیک به ۳۰۰۰ نفر در این حسینیه هستند. چفیه معمولی برای این تعداد یعنی ۳۰۰، ۴۰۰ میلیون تومان... .

 

جلسه تمام شد و قیمه نذری بین همه بچه‌ها توزیع شد. حلاوت و شیرینی این جلسه تا سالیان سال از نظرم پاک نخواهد شد.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: اربعین هیئت دانشجویی رهبری اکثریت جامعه چند نفر بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۴۴۷۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب

نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب برگزار شد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران  و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب با مطلع «عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» با مدیریت علی رضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار شب گذشته، 7 اردیبهشت‌ماه، برگزار شد.

سید مسعود علوی‌تبار، شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی، گفت:  شعر و ادب پارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان کشورهای حوزه ایران فرهنگی به مثابه یک مؤلفه تأثیرگذار، نمایانگر بخش عظیمی از هویت ما ایرانیان و فرهنگ و تمدن ایرانی‌اسلامی ماست که در تمام جنبه های این فرهنگ و تمدن عظیم نقشی مؤثر و پررنگ دارد.

این شاعر به کارکرد اجتماعی و سیاسی شعر در جامعه ایران اشاره و اضافه کرد: همراهی و همنشینی شعر و ادب پارسی با جنبه‌های مختلف فرهنگ ایرانیان به گونه‌ای است که وقتی عملیات پیچیده و بی‌سابقه‌ای مانند عملیات نظامی «وعده صادق» بر ضد ائتلاف جهانی استکبار به رهبری امریکا و رژیم کودک کش صهیونیستی در شرف وقوع است، فضای جلسات تصمیم‌گیری نظامی ایرانیان معطر به بیت «تو راست معجزه در کف زساحران مهراس/ عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» از نفس‌های مبارک فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی ایران می‌شود.

به گفته وی؛ این آمیختگی و امتزاج نشان دهنده جایگاه ممتاز فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در تمامی ابعاد هویتی خویش است. 

در ادامه حجت‌السلام و المسلمین سید سلمان عابدی، شاعر پارسی‌زبان و مترجم از علی‌پور هندوستان گفت: مردم جنوب هند، بالاخص مردم علی پور حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای  را نه تنها بسیار دوست می دارند؛ بلکه به ایشان به خاطر زندگی با روحیه، تلاش خستگی‌ناپذیرشان برای عزت اسلام و مسلمین و اعتلای فرهنگ انقلاب بسیار عشق می‌ورزند. 

استقبال هنرمندان از غزل رهبر معظم انقلاب

وی تصربح کرد: هیچ مجلس مذهبی مانند مجالس عزای امام حسین(ع) و هیچ خطبه نماز جمعه‌ای در علی‌پور نیست که در آن نام مبارک حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برده نشود.

در این برنامه که با بداهه‌نویسی مسعود ربانی از خوشنویسان کشورمان همراه بود شاعرانی مانند علیرضا قزوه، امیر عاملی، رضا اسماعیلی، سید عبدالله حسینی، کمیل کاشانی، احمد رفیعی وردنجانی، محمد علی یوسفی، ابراهیم میر، محمود یوسفی، سید حکیم بینش، نغمه مستشار نظامی، فاطمه عارف‌نژاد، سیده کبری حسینی بلخی، ام‌اللبنین بهرامی، زهره یوسفی، فاطمه ناظری، و صبا فیروزی حضور داشتند. برخی از اشعار ارائه شده در برنامه را می‌توانید در ادامه بخوانید:

علیرضا قزوه

گرت هوای ولا باشد از بلا مگریز
همیشه محو بلا باش از ابتلا مگریز

چو ماه چنگ بزن بر سیاه پرده شب
از این شب، این شب لبریز ماجرا مگریز

عصای معجزه‌ات را بکوب بر سر سحر
ز ناخدا مهراس و ز بی‌خدا مگریز

چو گردباد بگرد و سماع طوفان کن
چو بیدهای پریشان ز بادها مگریز

به روز حادثه از صوفیان غازی شو
بیا و مرد قدر باش از قضا مگریز

چراغ خیمه چو خاموش گشت باز مگرد
تو آمدی که بمانی ز کربلا مگریز

بیا و جوشن بی‌پشت بر تن خود پوش
ز خدعه های خوارج چو مرتضی مگریز

منافقان معاند تو را نظر نزنند
از این حضور گرامی به انزوا مگریز

نفیر گاو طلایی تو را نترساند
عذاب سامریان باش، از صدا مگریز

چراغ روشن امن یجیب را بفروز
اجابت است، اجابت، تو از دعا مگریز

عزیز هموطن من، عزیز هموطنم!
از این بهشت صمیمی به ناکجا مگریز

نه اژدهاست که کرم شب است اسرائیل
بر آر دستی و از این هزارپا مگریز

***

نغمه مستشار نظامی

در امتحان محبت، از ابتلا مگریز
غریبگی مکن ای دل از آشنا مگریز
درین طریقت از آیین اولیا مگریز
"دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز!

چو گردباد، به هم پیچ و چون صبا مگریز!"

مترس از شب طوفان و از خزان مهراس
علی‌ست یار تو از بدر و نهروان مهراس
ز آستین ید بیضا نما عیان، مهراس
"تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس!

عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز!"

عصا فکندی و در دل نمانده صبر و قرار-
که جلوه گر شود اعجاز حیدر کرار
عنایتی کن و غم از دل جهان بردار
"تو موج غیرت و عزمی! ز بحر، بیم مدار!

حذر ز غرّش طوفان مکن! ز جا مگریز!"

شکوه طائر عرشی تو بال‌بسته مشو
مسافر سفر قاف باش و خسته مشو
ز ریسمان ولایت دمی گسسته مشو
"ز سست‌عهدی ایام، دل‌شکسته مشو!

نشانه باش چو پرچم! ز بادها مگریز!"

نشانه باش چو پرچم، در اهتزاز شکوه
سترگ و قله نشین همچو بیرقی بشکوه
 مباد ثانیه ای بر دلت رسد اندوه
"چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه!

به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز!"

شب است و "وعده ی صادق" عجب شب قدری
که وعده داده شد از جانب گرانقدری
تو در میان خبرهای خوب، در صدری
"تو از تبار دلیران خیبر و بدری

چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا! مگریز!"

به نام نامی یزدان صلا بزن چو امیر
به نام آل نبی عشق می شود تکثیر
ولایت علوی گشته است عالمگیر
"به نوشخند منافق، ز ره، کناره مگیر!

به زهرخند معاند، به انزوا مگریز"

مصاف آتش و عشق است، هم‌نوردی کن
"عماد" و "آرش" و "سجیل" شو نبردی کن
به راه خون شهیدان "شهاب‌‌‌"گردی کن*
"چو ره به قبله‌ی امن است، پایمردی کن!

خطا مکن! ز توهّم به ناکجا مگریز!"

دلا تو درّ خوشابی، درین صدف بنشین
امید، کشتی نوح است، لاتخف، بنشین
چنان کمان به مصاف عدو به کف بنشین
"چو تیر، راه هدف گیر و بر هدف بنشین!

ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز!"

دلا تو آینه‌ای جلوه‌گاه رحمان باش
به بزم زنده‌دلان، روح باش و ریحان باش
 چراغدار ره کاروان ایمان باش
"امین خلق و امانت‌گزار یزدان باش!

به صدق کوش و خطر کن! ز مدعا مگریز!"
***

فاطمه عارف‌نژاد

از ابتلا صف «قالوا بلی» چرا بگریزند؟
کجا سپاه «بلی‌گفته» از بلا بگریزند؟

به حرف بی‌خردان کی رها کنند هدف را؟
به اخم بی‌شرفان کی به انزوا بگریزند؟

عصا به دست برو سمت مار فتنه و جادو
که ساحران همه از بیم اژدها بگریزند

قسم به جاه سلیمانی‌ات که لشکر موران
به محض دیدن تو سوی ناکجا بگریزند

به وقت غرش طوفان نوح، طعمهٔ موجند
اگرچه قوم ستمگر به کوه‌ها بگریزند

بگو به دشمنِ بیچاره تا نیامده عباس
سوار اسب شده، بی سر و صدا بگریزند

که وقت معرکه و در دل چکاچک شمشیر
زمان نمی‌دهد آهنگ جنگ تا بگریزند

می‌آید از همه‌سو بانگ سرخ «أین تفرّون؟»
چطور می‌شود از انتقام ما بگریزند؟

***

سید مسعود علوی‌تبار

با یاد غم روی تو از غم نگریزیم
از معرکه محنت عالم نگریزیم

ما سوختگان دل به ره داغ تو دادیم
در راه تو از عالم و آدم نگریزیم

با داغ تو عهدی است که تا لحظه ی بهبود
از سوزش بی‌وقفه مرهم نگریزیم

گفتند دگر طاقت ما از همه طاق است
در قید وفاییم ز همدم نگریزیم

غمخانه دل دم به دم از عشق تو خون است
تا حشر دمادم ز تو یکدم نگریزیم

دانیم که هر تفرقه کار دگران است
در نقطه وحدت دگر از هم نگریزبم

از شش جهت ار بر سر ما تیغ ببارد
در صحنه بمانیم و چو رستم نگریزیم

***

سید سلمان عابدی(علی پور، جنوب هند)

دل تاب ندارد به خدا قصد ریا نیست
ای خامنه‌ای جز تو کسی رهبر ما نیست

تو مرجع تقلید و نماینده دینی
ای رهبر احرار کسی مثل شما نیست

امروز فقط خامنه ای عزت ما هست
کز هیبت او لرزه براندام جهانی ست

***

کمیل کاشانی

تو اهل صحبت عشقی از آشنا مگریز
بسان آینه از صیقل و جلا مگریز 

طبیب، نسخه صبر و امید پیچیده است
شفای توست همین دارو از دوا مگریز

بگیر در کف خود ذوالفقار غیرت و عزم
ز زخم تیغ حوادث چو مرتضی مگریز

اگر بلی به «الست بربکم» گفتی
بلا برای ولا هست از بلا مگریز 

بقا اگر طلبی در فناء فی الله است
صفای باطن اگر خواهی از وفا مگریز

هزار بار اگر رفته‌ای دوباره بیا
از آستان کریمانه خدا مگریز 

بر آستانه تسلیم سر فرود آور
قدر نوشته شده بر تو از قضا مگریز 

مسیر پر خطر و ساحل است ناپیدا
خداست چونکه در این ورطه ناخدا مگریز

***

محمد مهدی عبداللهی

همیشه اهل ولا باش، از بلا مگریز
بنوش جام بلا را از ابتلا مگریز

شهید باش و شهیدانه در دل میدان
به روز واقعه سرخ از قضا مگریز

عصاى معجزه بردار و در میانه ى نیل
بپیچ در دل طوفان از اژدها مگریز

چقدر علقمه امروز در مقابل توست؟!
علم به دوش بگیر و به انزوا مگریز  

صدای العطش کودکان غزه کنون
به گوش می‌رسد ای دوست، از صدا مگریز

به هوش باش امان نامه را امان ندهی
میان معرکه از بیم فتنه ها مگریز

بخوان که لشکر شیطان سقوط خواهد کرد
مبند دل به شیاطین به ناکجا مگریز

قسم به وعده ی صادق که قدس آزاد است
بیا و یکدم در اثبات مدعا مگریز

نماز در وسط صحن قدس شیرین است
در اقتداى شهیدان بزن صلا مگریز

ظفر از آنِ خداوند حىّ سبحان است
ز کدخدا مهراس از خدا خدا مگریز

چه خوب گفت امینِ قُلوبِ مَنْ والاه
"به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز"

یقین که خَیرُالعمل با ولایت عشق است 
از آستانه اولاد مرتضى مگریز

فرار کن به سوی کشتی نجات حسین
به روز حادثه از سمت کربلا مگریز

به پرچمى که بر آن حک شده ست نصرُالله
سوار مى رسد از راه، بى هوا مگریز

***

جواد اسلامی

بگو مرا است خدا و از این و آن مهراس
اگر جهان به تو پیچید، از جهان مهراس

اراده کن"مَعِیَ رَبیَّ سَیَهدین" را
بزن به بادیه و لاتخف بخوان،مهراس

"عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تُراست معجزه در کف، ز ساحران مهراس"

ز سست عهدی اصحاب زور و زر مشکن
که سامری‌ است فراوان در این میان، مهراس

اسیر رخوت قوم ‌‌"بنی‌بهانه‌" مشو
قدم به راه گذار و از امتحان مهراس

رجز بخوان و به حکم علی قدم بردار
به بدر و خیبر و صفین و نهروان مهراس

جهان به نام تو سوگند می‌خورد، برخیز
چنانکه رستم و آرش، بکش کمان، مهراس

***

ابراهیم میر

ای  هرم عطش  بر  دل دریای  سراب
قلاب ِ  سوال ِ  بر   لب ِ   نیل   جواب 

دریا   به  تلاطم  و  جهانی  در  خواب
موسی تو عصای خود  بیانداز  به  آب 

***

عمادالدین ربانی

حماسه‌ساز شو و سوی انزوا مگریز
تو پهلوان نبردی بزن صلا مگریز

خداست پشت و پناه تو از کسی مهراس
چه پشت‌گرمی خوبی‌ است از خدا مگریز

برو به جای زره جوشن کبیر بیار
بخوان به اسم خدا را و از دعا مگریز

نترس باش اگر مقتداست شیر خدا
میان معرکه از ترس گرگ‌ها مگریز

میار گردن کج در مصاف با کجرو
بایست پای حقیقت به ناکجا مگریز

چقدر حال فلسطین شبیه کرب و بلاست
حسین (ع) یکه و تنهاست از بلا مگریز

***

احمد رفیعی وردنجانی

لبخندهای دلنشینش آسمانی است
در هر نگاهش آسمانی مهربانی است

پیداست راه عشق از هر رهنمودش
هر واژه گفتار نابش یک نشانی است

حال حصیر زیر پای او گواه است
مثل علی(ع) دل کنده از دنیای فانی است 

در انتظار مهدی صاحب زمان است
همواره عطر گریه هایش جمکرانی است

با نور، برخوردِ حقیقت ناشناسان
یک روز باخاکستر و روزی زبانی است

ابلیس یک عمر است در نابودی نور
با این جماعت سخت در حال تبانی است

ناکام می ماند ولی در نقشه هایش
وقتی که دست دوست در یاری رسانی است

لب تر کند وقتی امام عشقبازان
کار تمام عاشقانش جانفشانی است

با هرچه دشمن خوست از عشقش شود کم
دل‌های ما یک لحظه هم از او جدا نیست

***

 سیده کبری حسینی بلخی(افغانستان)

امت ما را چه بیم از فتنه و شور  شر است
نوح ما را در دل طوفان هستی رهبر است

آسمان و ماه را دور سرش پیچیده است
چفیه‌اش بر گردن ما خط و راه و مسطر است

در کلامش حکمت سقراط و لقمان، گشته جمع
آنچه بارد از لبش انگار در و گوهر است

رویش سبزینه و فرمان باران برلبش
گوش شیطان ازصدای رعد وار او کر است

از شجاعت‌های او در جیش دشمن گفت‌وگوست
مدح یاران در حدیث دیگران شیرنتر است

غرق در نور است روی مثل ماه کاملش
مصطفی زادی که از نسل بتول و حیدر است

بی محابا می‌زند بر قلب کفار زمان
خصم می‌ِداند چه نسبت بین او با صفدراست

***

سارا عبداللهی فر

در مسیر عشق  بالیدن  گرفت
با هزاران شوق تابیدن  گرفت

این دل و جانم پی فرمان او
بی بهانه چون سراییدن  گرفت

هر زمان با شور و  پرواز و سما
لابه‌لای  واژه چرخیدن گرفت

در خروشی بی امان از جمله ها
با پیام رهبرم سامان گرفت 

شد  ردیف بیت های  بی شمار
شعر شد این بغض باریدن گرفت

انتهای پیام/

 

 

دیگر خبرها

  • جمعی از معلمان روز معلم با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • جمعی از معلمان با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • معلمان با رهبر معظم انقلاب دیدار می‌کنند
  • جمعی از معلمان سراسر کشور چهارشنبه با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • جمعی از معلمان در روز معلم با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • توصیه‌ای که رهبر انقلاب برای پژوهشگاه رویان داشته‌اند
  • ۴۰ نفر از معلمان زنجانی با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • ببینید | خبر مهمی که رهبر انقلاب از رادیو شنیدند
  • ببینید | ماجرای خبر مهمی که رهبر انقلاب از رادیو شنیدند
  • از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب